شوک چیست و چه هنگامی رخ می دهد؟
شوک هنگامی روی می دهد که متوجه میشوید که اتفاق بسیار بدی در همین لحظه افتاده است. شما احساس شوک می کنید چون فکر نمی کردید چنین اتفاقی بیفتد. در حالت شوک شما نمی دانید که چه فکری کنید یا چه کاری انجام دهید.
شما هنگامی که ناگهان اتفاق بدی می افتد که تا به حال اصلا ندیده اید احساس شوک می کنید. شایع ترین علت شوک شنیدن اخبار بد است. به عنوان مثال، این که بشنوید شما اخراج شده اید، یا در منطقه مجاور شما زلزله آمده است یا به خانه بروید و متوجه شوید که گربه شما فرار کرده است احساس شوک می کنید.
واضح است که این اخبار، بعد از شوک احساسات دیگر مانند خشم، ترس و ناراحتی را نیز تحریک می کند. در مقایسه با این احساسات، شوک عمدتا واکنشی به چیزی غیر منتظره است. اگر از دست دادن شغل تان، فاجعه طبیعی یا مرگ حیوان خانگی خود را پیش بینی نكرده باشید، تنها دچار شوک خواهید شد. اگر تعدیل نیرو در بخش شما از قبل اعلام شده یا فعالیت های زمین لرزه ای در منطقه شما پیش بینی شده بود، اخبار رویدادهای واقعی نمی توانست (به این شدت) مانند وقتی که بدون اطلاع بودند، شوک دهنده باشد.
تغییر دیدگاه:
تجربه کردن شوک نشان دهنده یک تغییر ناگهانی در جهان بینی شماست. قبل از تجربه شوک شما تصور می کردید که جهان شما در مسیر خاصی تنظیم شده است. داشتن یک کار مطمئن، باور داشتن این که زمین لرزه هرگز در این قسمت از جهان روی نخواهد داد. ولی اکنون بعد از تجربه کردن شوک متوجه شدید که این دیدگاه را باید فورا تغییر دهید. این تجربه کردن شوک همچنین باعث می شود شما تعجب کنید که باورهای دیگرتان که از نظر شما بدیهی به نظر می رسیدند، ممکن است اشتباه باشند.
به طور معمول، ماندن در این حالت مدت کوتاهی طول می کشد. اول به خاطر این که فرد در مواردی که احتمالا با سایر احساسات مرتبط به این عادت، به رویداد جدید عادت می کند. تا زمانی که شما قادر به همسان کردن اطلاعات جدید به جهان بینی خود نباشید، آنها احساس خواهند کرد که شما نمیتوانید فکر کنید یا واکنش نشان دهید. دوم این که این احساس یک روند شدید است. هم از نظر تجربی و هم تحریک بدن، که می تواند برای تجربه طولانی مدت، نا کار آمد باشد. افرادی که شوک را تجربه می کنند، به طور معمول تمام فعالیت های فعلی خود را متوقف کرده و چشم ها و گوش هایشان را در جهت تلاش برای این که همه چیز را در مورد رویداد غیر منتظره پیدا کنند، باز می کنند.
مقایسه با احساسات دیگر
شوک و گیجی
هر دو احساس شامل این می شوند که شما با برخی از اطلاعات جدید که در حال تلاش برای پردازش آنها هستید، دست پاچه خواهید شد. مهمترین تفاوت این است که اخبار شوک دهنده منکوب کننده هستند. زیرا بسیار بد بوده و از آنچه که شما میدانستید یا انتظار داشتید خیلی متفاوت هستند. همچنین در این حالت، این احساس شامل تکرار معانی و پیامدهای اخبار بد است. ولی در احساس گیجی، اخبار گیج کننده شما را در فکر می برند تنها به دلیل آن که شما آنرا درک نمی کنید. بنابراین پردازش ذهنی در گیجی مستلزم آن است که شما بدانید که کدام قسمت از اطلاعات درست است و چگونه آن را با دانش موجود خود سازگار کنید.
شوک و وحشت
این دو احساس هر دو پاسخ های شدید و کوتاه مدت احساسی به رویدادهای غیر منتظره هستند. چند تفاوت مهم نیز بین آنها وجود دارد. هنگامی که شما وحشت زده شده اید، شما هنوز نمی دانید که چه اتفاقی افتاده است. فقط این که ممکن است چیزی بدی باشد. علاوه بر این، وحشت فقط در رابطه با شما یا افرادی که تحت مراقبت شما هستند تجربه می شود. در حالی که شوک می تواند در مورد هر رویدادی بدی که انتظار را نداشته اید، رخ دهد. در مورد احساس شوک به این معنی است که شما قبلا اطلاعات کامل را در مورد چیزهایی که اتفاق افتاده رخ داده اند، کسب کرده اید (اگر چه هنوز کاملا قادر به پردازش آنها نیستید).
شوک و دل شکستگی
هر دوی این احساسات می توانند در لحظه ای رخ دهد که شما متوجه شوید که اتفاق بدی افتاده است، مثلا هنگامی که متوجه شوید ارتقاء شغلی مورد نظر خود را دریافت نکرده اید. تفاوت مهم در این است که چقدر دریافت آن توسط شما غیر منتظره است. اگر مطمئن بودید که ارتقاء حق شماست، پس به محض این که متوجه شوید آن را دریافت نکرده اید، شما را شوکه خواهد کرد. با این حال اگر شما فقط امیدوار بودید یا نیمی از این انتظار را داشتید که ارتقاء به شما برسد، شما دل شکسته خواهید شد. به علاوه شوک ممکن است هنگامی اتفاق بیفتد که اتفاق غیر منتظره به انتظارات یا امیدهای خاصی مرتبط نباشد. مثل شاهد یک تصادف اتومبیل بودن. اما این دل شکستگی ایجاد نمی کند، زیرا شما انتظارات خاصی در مورد این رویداد نداشتید.
